اینم عکسای آیهان جوووووووووون تو اولین یلدایی که کنار مامانی بابایی بود . البته آیهان سال قبل هم غیر مسقیم حضور داشت آخه پارسال این موقع ما خوزستان بودیم من 10 روز دوره ی آموزشی داشتم بعدش بابای آیهان اومد دنبالم که برگردیم اما مامانم مریض شده بود و بیمارستان بود اون موقع آیهان تو دل مامانش بود اما ما خبر نداشتیم فردای یلدا راه افتادیم رفتیم خونمون که من 4 دی ماه متوجه شدم آیهان تو دل مامانشه پسر عزیزم خیلی خوش اومدی و خوشحالم که اومدی و با اومدنت رنگ زندگیمونو عوض کردی اینم پسر شیرینم که مثل هندونه یلدا شیرینه ا...