آیهان جونمآیهان جونم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

آیهان پادشاه ماه

واکسن دو ماهگی آیهان

1392/7/25 14:03
نویسنده : مامان آیهان
1,259 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزم امروز ٥شنبه ٢٥مهر دوماهت تموم میشه

آیهان عزیزم ماهگیت مبارک

 عزیزم ببخشید این ماه نتونستم واسه تولدت کیک بخرم آخه متاسفانه مامان بزرگ مریض شد و کلی خورد تو ذوقم ناراحتاز طرفی هم چون باباجونت نبود دلم نیومد.

ساعت٩ صبح روز ٥شنبه ٢٥مهربه مرکزبهداشت نزدیک خونه مامان بزرگ واسه ی واکسن دوماهگیت رفتیم . من که از دو هفته پیش همش استرس اینو داشتم که خدای نکرده تب نکنی. مخصوصا این که بابایی هم کنارمون نیست.وقتی به مرکزبهداشت رسیدیم عزیزدلم  تو بغلم خواب بودی خانم پرستار گفت بیدارش کن.اول به پای چپت واکسن زد یهو گریت گرفتناراحتگریه فقط چند ثانیه گریه کردی و آروم شدی. دوباره به پای چپت واکسن زد بازم گریه کردی اما تا قطره خوراکی رو بهت داد آروم شدی.

قربونت پسرعزیزم  که اینقدر صبوریماچ

وقتی رسیدم خونه اول قطره استامینوفن بهت دادم بعد ٢٤ساعت اول هر٥ دقیقه کمپرس آب سرد و ٢٤ ساعت بعد کمپرس گرم رو پات گذاشتم تا کبود نشه. تو ئهم هر ٢ساعت یه بار شیر می خوردی و دوباره میخوابیدی( به خاطر قطره استامینوفن راحت میخوابیدی). 

اون شب تا صبح نخوابیدم همش حواسم بهت بود که یهو تب نکنی اماخدارو هزارمرتبه شکر همه چیز به خیر وخوبی گذشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ملیحه خاله رایان
12 آبان 92 23:03
الهی ماشاالله به این گل پسر
خوشحال میشم با هم دوست باشن
لینکتون میکنم


رایان کوچولو هم با افتخار جز دوستای آیهان لینک شد
ازاده
13 آبان 92 0:47
عزیزم امیدوارم 100 ساله بشی خاله جون و همیشه شاد و سلامت باشی


ممنونم خاله ی مهربون. همچنین آرتین گلی
مائده(ني ني بوس)
13 آبان 92 22:36
آفرين به تو پسر شجاع.آره خاله جون ديدي آمپول ترس نداشت؟




آره خاله مامانم هم وقتی واسه اولین بار آمپول زد اصلا نترسید


لیلی مامان یونا
14 آبان 92 18:24
سلام ممنونم که به یونای من سر زدید دوست من


خواهش میکنم عزیزم
مامان رایان
23 آبان 92 22:08
رایان منم خدا رو شکر تب نکرد راحت خوابید