نوروز93

سلام دوستای عزیز نی نی وبلاگی.

 اول از همه عید نوروز و سال 93 رو با تاخیر خدمت همه دوستای عزیزم تبریک عرض میکنم. ما بعد از یه غیبت طولانی اومدیم با کلی عکس و خاطره از آیهان گلم .ازینکه مدت طولانی نبودم  و دیر آپ کردم  ازهمتون عذر میخوام.  راستش ما این مدت اصلا خونه نمی موندیم که بتونم بیام وبنویسم فقط در حد تایید کامنتها میومدم  واز همه دوستای عزیزم که دیر بهشون سر زدم  معذزت میخوام. آیهان هم که ماشالله بزرگتر و شیطونتر شده  و کمتر بهم اجازه میده پای کامپیوتر بشینم وهمش دوست داره کنارش باشم و باهاش بازی کنم.

خب این اولین پستیه که تو سال 93 میذارم به خاطر این تمام مطالب رو از اول سال 93 باید بذارم اول از همه باید از نوروز 93   بگم که بهترین نوروزمون بود و من وباباجون بهترین عیدیمون رو از خداگرفتیم. واین  اولین سالی بود که آیهان عزیزمون کنارمون بود و عید نوروز رو سه نفره جشن گرفتیم قربون پسر عزیزتر از جونم برم 

قبل ازینکه عکسای سال 93 رو بذارم  میخوام چندتا عکس از آیهان تو  روزهای پایانی سال 92 بذارم که من مشغول خونه تکونی بودم و آیهان هم همش تو دست و پای من میپیچید

اینجاهم که حموم کرده بودی ازونجایی که کلاه تو سرت نمیذاری و با دستتت کلاهتو از سرت درمیاری و پرت میدی روسری  سرت کردم و  دختر شده بودی الهی فدات بشم که اینقدر نازی

این عکس هم  دوهفته بعداز عید گرفتم که تازه از حموم در اومده بودی و ناز خوابیده بودی

اینجاهم که من مشغول کار تو آشپزخونه بودم شما گل پسری هم داشتی کارتن میدیدی  که دیدم صدات نمیاد اومدم نگاه کردم دیدم خوابت برده تو  روروئک اینقدر دلم واست سوخت خواستم گریه کنم.

                            اینم از عکسهای هفت سین 93

 اینم گل پسر مامان بابا کنار هفت سین  که همون لحظه اول دستشو برد تو سکه ی هفت سین ها و  نمی ذاشت ازش عکس بگیریم به خاطر این کیفیتش پایین اومده

 اینم آیهان گلم و ژستهاش

       نیمه دوم عید هم که آیهان به خوزستان سفر کرده بود

اینم عکس آیهان تو هواپیما وقتی واسه عید داشتم میرفت پیش خاله هاش

اینم عروسک انگشتی خانوادست که تو هواپیما بهت داده بودن و کلی باهاش بازی کردی 

اینجاهم رفته بودم خونه خالم عید دیدنیخب مگه چیه به یکی میگن مگه اومدی خونه خالت

اینم یه نمونه دیگش

آیهان وپسر خالش طاها تو خواب ناز

آیهان  سواربر مرکب دیگری

 اینجا هم اومدم عید دیدنی

بعدش دیدم فضا خودمونیه  لباسامو عوض کردم دراز کشیدم وسط هال